لاک پشتي بود که با عقربي در نزديکي همديگر زندگي مي کردند . آن دو به هم عادت کرده بودند . روزي از روزها در محل زندگي آنها اتفاقي افتاد و زندگي آنها را به خطر انداخت . آنها مجبور شدند به محل ديگري کوچ کنند . لاک پشت و عقرب با هم حرکت کردند و بعد از طي مسافتي طولاني به رودخانهاي رسيدند . تا چشم عقرب به رودخانه افتاد ، در جاي خود آرام ايستاد و به لاک پشت گفت : مي بيني که چقدر بد شانس هستم ؟ لاک پشت گفت : مگر چه شده ؟ موضوع چيست ؟ عقرب گفت : من الآن نه راه پيش دارم و نه راه پس اگر جلو بروم ، در رودخانه غرق ميشوم ، اگر هم برگردم از تو جدا ميشوم.لاک پشت گفت : ناراح سرگرمی...
ادامه مطلبما را در سایت سرگرمی دنبال می کنید
برچسب : داستان لاک پشت و عقرب, نویسنده : mohammadadibi-33a بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 0:56